رویکرد مقاله پیش رو ، نقدی بر سیاست خارجی دولت دکتر حسن روحانی و یا به تعبیر خود ایشان دولت راستگویان است.
با بررسی عملکرد دولت دکتر حسن روحانی در عرصه سیاست خارجی ، به خصوص عملکرد تیم وزارت امور خارجه در مذاکرات جاری که عمده فعالیت کل دولت به آن اختصاص داده شده ، به این نتیجه روشن می رسیم که فی الواقع نمیتوان نقد چندانی به ایشان وارد کرد.
زیرا عملکرد سیاست خارجه این دولت و دستاوردهای آن بی سابقه و در نوع خود بی نظیر و قابل تقدیر است. دولت راستگویان توانست اقداماتی را انجام دهد و به اهدافی نزدیک شود که دولت موقت ، نهضت آزادی ، دولت سازندگی و دولت اصلاحات با ادعاهای زیاد نتوانستند توفیق چندانی در آن به دست بیاورند. مکالمه تلفنی با رئیس جمهور قدرتمندترین کشور دنیا و نشستن و مذاکره شجاعانه و رسیدن به توافق پشت میزی که آنهمه گزینه های خطرناک بر رویش هست و از همه ی اینها ارزشمندتر ، لمس دست وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا و دست دادن با او ، پیروزی های کوچکی در عرصه سیاسی یک کشور در حال توسعه نمی تواند باشد.
ما نباید فراموش کنیم که نباید از چنین دولتی با این تفکر و سبقه ی فکری، انتظار پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی را داشته باشیم.
نقد در جایی موضوعیت دارد که میان عامل نقد شونده و اهداف مورد نظر انتقاد، تناسب و همگونی وجود داشته باشد.
چگونه می توان از خروجی کلونی موریانه ها انتظار عسل داشت و حاصل کار موریانه ها را نقد کرد ؟ چرا که کار موریانه ، همانا موریانگی است !
چه نقدی می توان بر این دولت وارد آورد وقتی که عملکرد آن در همه ی عرصه ها نعل به نعل با مانیفست و موجودیتش که همان لیبرالیسم و غرب زدگیست هماهنگ و هم راستاست.
ما چه انتظار بی جایی می توانیم از مردان سیاسی این دولت داشته باشیم وقتی دارند واحد به واحد درسهایی را که در دانشگاه های اروپا و امریکا گذرانده اند ، در عمل هم با نمره ی عالی پاس می کنند.
موضع تیم مذاکره کننده ی ایران از لحاظ آکادمیک، یک موضع بی نظیر و قابل دفاع است. موضع یک کشور عقب افتاده و جهان سومی که کل سیستم دفاعی اش با یک بمب طرف آنسوی میز مذاکره، از کار می افتد ، چه چیزی مگر می تواند باشد جز ابراز عجز و تسلیم ؟!
وقتی مخاطب مقاله های ما دولتی با ویژگی های دولت راستگویان است باید گزاره های ذهنی خود را بازتعریف و در مواقعی در آنها تجدید نظر کنیم .
باید متوجه این موضوع باشیم که جایی که انتقادات را وارد میکنیم نباید در سطح سیاست های خارجی باشد بلکه باید نوع و جنس تفکری که منجر به چنین رویکردی در سیاست خارجی دولت شده است مورد بررسی و نقد واقع گردد.
در سیاست خارجی هر کشوری که نماینده ی آن دولتی با ویژگی های دولت راست گویان باشد ، واژگانی چون مستکبرین ، استکبار جهانی ، مستضعفین، شیطان بزرگ ، عزت و ذلت ، استقامت و مقاومت ، جهاد و از این دست کلمات،نا مفهوم و گاها از محرمات است!
واژه ی دشمن که در ادبیات انقلاب اسلامی کلمه ای پر کاربرد است ،در فهرست واژگان دولت تدبیر و امید، جزء کلمات مضموم و مکروه است.
میان مبانی فکری دولت راستگویان و مبانی فکری انقلاب اسلامی آنقدر شکاف و انشقاق عمیق است که مفهوم دشمن برای این دو کاملا متضاد است. خیلی تفاوت هست میان مذاکره ای که ما در آن ،طرف مذاکره را دشمن بدانیم و یا آن را دوست بپنداریم!
وقتی که در سیاست خارجی یک تفکر ، دشمن تعریف به دوست می شود ، تمام چارچوب یک مذاکره تغییر خواهد کرد.
اما باید دید که این توهم دوست پنداری طرف مذاکرات در سیاست خارجی این دولت از کجا نشأت میگیرد.
دولت تدبیر و امید، میوه ی تفکر لیبرالی است که مثل گیاهی ناخواسته ، همپای نهال انقلاب اسلامی شروع به رشد کردو در طول همه ی سالهای پس از بروز انقلاب اسلامی ، از ساقه ی درخت انقلاب بالا رفت و از شیره ی ارزشمند آن برای رشد و گسترده شدن، بهرمند شد.
جریان فکری بی ریشه و ساقه ای که با تدبیر صاحبانش بر موج انقلاب اسلامی سوار شد و با رخنه کردن در بدنه حکومت توانست اهداف بلند و جهانی انقلاب اسلامی را با اهداف کوچک و حقیر توسعه اقتصادی و سیاسی آن هم به سبک جهان سومی اش عوض کند و منافع حزبی و سیاسی خود را به نام منافع ملی دنبال نماید.
بیگانگی این تفکر با اهداف و ماهیت انقلاب اسلامی و غرب زدگی و غرب باوری آن، سبب ایجاد یک احساس عطش روز افزون برای رابطه با کشورهای پیشرو تمدن غرب به خصوص امریکا ، در میان بزرگان این تفکر شده است و ایشان را دچار آن توهمات و اشتباهات در مواجهه با غرب و امریکا نموده است . شاهد این توهمات ، شعارهای انتخاباتی دکتر روحانی است که وعده ی 100 روزه برای سامان دادن به بازار و وضعیت اقتصادی را داد .
غافل ازینکه طرف آن سوی میز مذاکرات ، هدفش نابودی کل انقلاب اسلامی است و مشکل بنیادین و ریشه ای با این درخت به پاخاسته دارد و تمام توانش را برای قطع کردن و سوزاندن این درخت به کار بسته است و مسلما در این راه هیچ رحمی به گیاه ها و علف های هرزی که خود را به ساقه و شاخه های آن پیچانده اند هم نخواهد کرد .
با بررسی عملکرد دولت دکتر حسن روحانی در عرصه سیاست خارجی ، به خصوص عملکرد تیم وزارت امور خارجه در مذاکرات جاری که عمده فعالیت کل دولت به آن اختصاص داده شده ، به این نتیجه روشن می رسیم که فی الواقع نمیتوان نقد چندانی به ایشان وارد کرد.
زیرا عملکرد سیاست خارجه این دولت و دستاوردهای آن بی سابقه و در نوع خود بی نظیر و قابل تقدیر است. دولت راستگویان توانست اقداماتی را انجام دهد و به اهدافی نزدیک شود که دولت موقت ، نهضت آزادی ، دولت سازندگی و دولت اصلاحات با ادعاهای زیاد نتوانستند توفیق چندانی در آن به دست بیاورند. مکالمه تلفنی با رئیس جمهور قدرتمندترین کشور دنیا و نشستن و مذاکره شجاعانه و رسیدن به توافق پشت میزی که آنهمه گزینه های خطرناک بر رویش هست و از همه ی اینها ارزشمندتر ، لمس دست وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا و دست دادن با او ، پیروزی های کوچکی در عرصه سیاسی یک کشور در حال توسعه نمی تواند باشد.
ما نباید فراموش کنیم که نباید از چنین دولتی با این تفکر و سبقه ی فکری، انتظار پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی را داشته باشیم.
نقد در جایی موضوعیت دارد که میان عامل نقد شونده و اهداف مورد نظر انتقاد، تناسب و همگونی وجود داشته باشد.
چگونه می توان از خروجی کلونی موریانه ها انتظار عسل داشت و حاصل کار موریانه ها را نقد کرد ؟ چرا که کار موریانه ، همانا موریانگی است !
چه نقدی می توان بر این دولت وارد آورد وقتی که عملکرد آن در همه ی عرصه ها نعل به نعل با مانیفست و موجودیتش که همان لیبرالیسم و غرب زدگیست هماهنگ و هم راستاست.
ما چه انتظار بی جایی می توانیم از مردان سیاسی این دولت داشته باشیم وقتی دارند واحد به واحد درسهایی را که در دانشگاه های اروپا و امریکا گذرانده اند ، در عمل هم با نمره ی عالی پاس می کنند.
موضع تیم مذاکره کننده ی ایران از لحاظ آکادمیک، یک موضع بی نظیر و قابل دفاع است. موضع یک کشور عقب افتاده و جهان سومی که کل سیستم دفاعی اش با یک بمب طرف آنسوی میز مذاکره، از کار می افتد ، چه چیزی مگر می تواند باشد جز ابراز عجز و تسلیم ؟!
وقتی مخاطب مقاله های ما دولتی با ویژگی های دولت راستگویان است باید گزاره های ذهنی خود را بازتعریف و در مواقعی در آنها تجدید نظر کنیم .
باید متوجه این موضوع باشیم که جایی که انتقادات را وارد میکنیم نباید در سطح سیاست های خارجی باشد بلکه باید نوع و جنس تفکری که منجر به چنین رویکردی در سیاست خارجی دولت شده است مورد بررسی و نقد واقع گردد.
در سیاست خارجی هر کشوری که نماینده ی آن دولتی با ویژگی های دولت راست گویان باشد ، واژگانی چون مستکبرین ، استکبار جهانی ، مستضعفین، شیطان بزرگ ، عزت و ذلت ، استقامت و مقاومت ، جهاد و از این دست کلمات،نا مفهوم و گاها از محرمات است!
واژه ی دشمن که در ادبیات انقلاب اسلامی کلمه ای پر کاربرد است ،در فهرست واژگان دولت تدبیر و امید، جزء کلمات مضموم و مکروه است.
میان مبانی فکری دولت راستگویان و مبانی فکری انقلاب اسلامی آنقدر شکاف و انشقاق عمیق است که مفهوم دشمن برای این دو کاملا متضاد است. خیلی تفاوت هست میان مذاکره ای که ما در آن ،طرف مذاکره را دشمن بدانیم و یا آن را دوست بپنداریم!
وقتی که در سیاست خارجی یک تفکر ، دشمن تعریف به دوست می شود ، تمام چارچوب یک مذاکره تغییر خواهد کرد.
اما باید دید که این توهم دوست پنداری طرف مذاکرات در سیاست خارجی این دولت از کجا نشأت میگیرد.
دولت تدبیر و امید، میوه ی تفکر لیبرالی است که مثل گیاهی ناخواسته ، همپای نهال انقلاب اسلامی شروع به رشد کردو در طول همه ی سالهای پس از بروز انقلاب اسلامی ، از ساقه ی درخت انقلاب بالا رفت و از شیره ی ارزشمند آن برای رشد و گسترده شدن، بهرمند شد.
جریان فکری بی ریشه و ساقه ای که با تدبیر صاحبانش بر موج انقلاب اسلامی سوار شد و با رخنه کردن در بدنه حکومت توانست اهداف بلند و جهانی انقلاب اسلامی را با اهداف کوچک و حقیر توسعه اقتصادی و سیاسی آن هم به سبک جهان سومی اش عوض کند و منافع حزبی و سیاسی خود را به نام منافع ملی دنبال نماید.
بیگانگی این تفکر با اهداف و ماهیت انقلاب اسلامی و غرب زدگی و غرب باوری آن، سبب ایجاد یک احساس عطش روز افزون برای رابطه با کشورهای پیشرو تمدن غرب به خصوص امریکا ، در میان بزرگان این تفکر شده است و ایشان را دچار آن توهمات و اشتباهات در مواجهه با غرب و امریکا نموده است . شاهد این توهمات ، شعارهای انتخاباتی دکتر روحانی است که وعده ی 100 روزه برای سامان دادن به بازار و وضعیت اقتصادی را داد .
غافل ازینکه طرف آن سوی میز مذاکرات ، هدفش نابودی کل انقلاب اسلامی است و مشکل بنیادین و ریشه ای با این درخت به پاخاسته دارد و تمام توانش را برای قطع کردن و سوزاندن این درخت به کار بسته است و مسلما در این راه هیچ رحمی به گیاه ها و علف های هرزی که خود را به ساقه و شاخه های آن پیچانده اند هم نخواهد کرد .